This blog is about books, eBooks , my memories .

Friday, November 21, 2014

My Fresh Explorations in Field of Geometry



سلام

به امید شروع یک هفته ی خوب
_________________________________

Mrs. Lippett overlooked the fact that Jerusha had worked hard for her board during those two years, that the convenience of the asylum had come first and her education second; that on days like the present she was kept at home to scrub.
'As I say, the question of your future was brought up and your record was discussed--thoroughly discussed.'


اسم
overlook چشم انداز
convenience آسودگی ، راحتی ، ( به صورت جمع تسهیلات
prisoner زندانی ، اسیر
dock بارانداز، لنگر گاه ، جای محکوم در دادگاه
_____________________
صفت
accusingمتهم
striking خیلی خوب ، برجسته، مؤثر، گیرنده، زننده

_________________________

 فعل
to overlook چشم پوشی کردن ، غفلت کردن ، مسلط و مشرف بودن بر
to scrub تمیز کردن، خراش دادن ، ستردن، مالش دادن
_________________________
قید
thoroughly به طور کامل


خانم لیپت فراموش کرد - یا اینکه نخواست اظهار کند - که جروشا در مدت این دو سال در مقابل هزینه ی اقامتش درست مثل یک کارگر و خدمتکار در این پرورشگاه کار کرده است . همیشه کارهای پرورشگاه مقدم بر درس و تحصیل او بوده است . هرگز هم هیچ روزی توأم با بیکاری و فقط با درس نمی گذشت بلکه مدام کار بود و او مجبور بود که از صبح تا شب جان بکند و کار کند.

خانم لیپت افزود:
- بله ... آینده تو در جلسه مطرح شد و پرونده است را مورد بررسی قرار دادند...



_______________________________

ساعت 9:45 دقیقه ی بعد از ظهر
________________________


من با خودم عهدی بسته ام که هرگز آن را نخواهم شکست. که هر چقدر تکلیف مدرسه داشته باشم هرگز، هرگز شب انجام ندهم. به جای آن کتاب های معمولی می خوانم، خیلی مورد احتیاج است.

چون من هجده سال را هیچ و پوچ تلف کرده ام و باید جبران آن سالها را بکنم. حالا من متوجه گردیده ام که مرتکب خطای بدی شده ام.

من تاکنون از تمام وظایفی که یک دختر با پدر و مادر برای خود قائل است که باید انجام دهد و یاد بگیرد غافل بوده ام.

برای مثال من تاکنون هرگز کتابهای : " مادر غاز ابله " "دیوید کاپرفیلد" یا " آیوانهو" یا " سیندرلا"  " ریش آبی " یا " رابینسون کروزوئه" یا " جین ایر" یا " آلیس در سرزمین عجایب" یا حتی یک کلمه از " رودیارد کیپلینگ" را نخوانده ام.

برای مثال من نمی دانستم که " هنری هشتم " بیشتر از یک زن گرفته است و یا اینکه " شلی" شاعر بوده است.

من نمی دانستم که انسان از اول میمون بوده و یا اینکه بهشت بیشتر از یک افسانه ی قشنگ نیست.

نمی دانستم که ر-ل-س مخفف " رابرت لوئی استیونسن " است ، یا اینکه "جرج الیوت" خانم بوده است. من هرگز تصویر " مونا لیزا" را ندیده ام و می خواهید باور کنید می خواهید باور نکنید من هرگز نامی از " شرلوک هولمز" نشنیده بودم.

اما حالا همه ی اینها را بعلاوه ی خیلی چیزهای دیگر یاد گرفته ام و خوانده ام . با این وجود ، باور بفرمایید باز هم باید تلاش کنم تا به پای دیگران برسم اما از طرفی هم خیلی برایم لذت دارد که تمام روز را به امید شب به سر کنم تا روی ورق کاغذ بنویسم " مزاحم نشوید" و روی در بگذارم. بعد لباس خواب قرمز نو خودم را بپوشم کفش های سرپایی خز دارم را به پا کنم ، تمام ناز بالش ها را پشت سرم روی تخت بچینم و چراغ پایه ی برنجی کنار تخت را روشن کنم و شروع کنم به خواندن و بخوانم ، و بخوانم و بخوانم. چه لذتی دارد.

حتی یک کتاب کافی نیست ، من یکجا چهار کتاب می خوانم. کتابهایی که حالا دارم می خوانم اینهاست:

- اشعار تنیسون
- ونی تی خوب
- داستانهای ساده کیپلینک
و نخندید آخریش " زنان کوچک " است.

فکر می کنم من تنها دختر دانشکده هستم که تاکنون کتاب " زنان کوچک " را نخوانده بود ، این موضوع را هم تاکنون به کسی نگفته ام( وگرنه تهمت زشت به من می زنند) من خیلی بی سرو صدا رفتم و آن را یک دلار و دوازده سنت از آخرین پول تو جیبی ماهانه ام خریدم. دفعه ی دیگر اگر کسی گوشه ای از این حرفها بزند ، من زود متوجه می شوم که دارد در چه موردی صحبت می کند.

( زنگ ساعت ده زده شد، این نامه ناجوری بود) .


____________________________________

Saturday

Sir,

I have the honor to report fresh explorations in the field of geometry. On Friday last we abandoned our former works in parallelepiped and proceeded to truncated prisms. We are finding the road rough and very uphill.


Sunday

The Christmas holiday begin next week and trunks are up. The corridors are so filled up that you can hardly get through, and everybody is so bubbling over with excitement that studying is getting left out. I'm going to have a beautiful time in vacation; there's another Freshman who lives in Texas staying behind, and we are planning to take long walks and if there's any ice-- learn to skate. Then there is still the whole library to be read-- and three empty weeks to do it in!

Goodbye, Daddy, I hope that you are feeling as happy as am.

Yours ever,
Judy

PS. Don't forget to answer my question. If you don't want the trouble of writing, have your secretary telegraph. He can just say:
                                                    Mr. Smith is quite bald,
                                     or
                                                   Mr. Smith is not bald,
                                     or
                                                  Mr. Smith has white hair.
And you can deduct the twenty-five cents out of my allowance.
Goodbye till January--and a merry Christmas!



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com