This blog is about books, eBooks , my memories .

Sunday, July 26, 2015

ضعف ها و قدرت ها



« برای هر نقطه ضعف، نقطه ی قوت همخوان با آن وجود دارد.
                                                              دبلیو. کلمنت استون »

سلام، صبح شما بخیر و خوشی

« شور و اشتیاق، بزرگترین سرمایه ی این دنیاست که پول، قدرت و نفوذ را شکست می دهد.                                                        هنری چستر »

امیدوارم صبح تان را با بزرگترین سرمایه ی دنیا شروع کنید، پرشور و امیدوار باشید.
_______________________________________


Mr. James McBride spent last Sunday with us. Fried chickens and ice-cream for dinner, both of which he appeared to appreciate. I was awfully glad to see him; he brought a momentary reminder that the world at large exists. Poor Jimmie is having a hard time peddling his bonds. The 'Farmers' National' at the Corners wouldn't have anything to do with them in spite of the fact that they pay six per cent. interest an somethings seven. I thank he'll end up by going home to Worcester and taking a job in his father's factory. He's too open and confiding and kind-hearted ever to make a successful financier. But to be the manger of a flourishing overall factory is a very desirable position, don't you think? Just now he turns up his nose at overalls, but he'll come to them.

I hope you appreciate the fact that this is a long letter from a person with writer's cramp. But I still love you, Daddy dear, and I'm very happy.
With beautiful scenery all about, and lots to eat and a comfortable four-post bed and a ream of blank paper and a pint of link-- what more does one want in the world?


Yours as always.
Judy

PS.
The postman arrives with some more news. We are to expect Master Jervie on Friday next to spend a week. That's a very pleasant prospect-- only I am afraid my poor book will suffer. Master Jervie is very demanding.

اسم
peddling  بنجل
financier متخصص مالی، سرمایه دار ، سرمایه گذار
flourishing  طلوع
ream  یک بسته کاغذ 480 برگی یا 516 برگی
ream
صفت
peddling  نامشخص، ناچیز، جزئی
momentary آنی، زودگذر
flourishing  سرسبز
demanding طالب، سخت گیر، خواهان ، مصر

فعل
peddle دوره گردی کردن، طوافی کردن


آقای جیمز مک براید یکشنبه ی گذشته با ما بود . برای شام جوجه کباب و بستنی خوردیم. از هر دوی آنها خوشش آمده بود.

من جدی از دیدارش خوشحال شدم . وجود او مرا به این یاد انداخت که دنیا چقدر بزرگ و دوست داشتنی است. جیمی بیچاره که هنوز گرفتار اسناد و اوراق ملکی اش هست. سازمان ملی کشاورزان در کورنر در مقابل پرداخت 6 سنت یا 7 سنت مالیات نمی تواند برای کشاورزان کاری انجام دهد. فکر می کنم با برگشتن به روچستر کارش تمام است و در آنجا در کارخانه ی پدرش کاری را شروع خواهد کرد. او خیلی با عاطفه و با پشتکار است و بدون تردید موفق هم می شود. اما اگر بتواند مدیریت بخشی از کارخانه را بگیرد آن وقت این کاری است که آرزویش را دارد. شما این طور فکر نمی کنید؟ حالا او نظرش نسبت به هر چیزی برگشته است ، اما باز هم تلاش می کند و می کوشد.

امیدوارم شما به راستی از این که چنین نامه ای طولانی از کسی که دارد نویسنده ی معروفی می شود و گرفتار است دریافت می دارید ، سپاسگزار باشید. اما من هنوز شما را بابای عزیز، دوست می دارم و خیلی خوشحالم. با چنین مناظر زیبایی که اینجا دارد و غذاهای خوب و تختخواب راحت چهار پایه و یک دسته کاغذ و یک شیشه مرکب خیلی خوشحال هستم. بیش از این یک نفر چه چیزی  از دنیا می خواهد.

ارادتمند همیشگی
جودی
   
_______________________________________



M.T☺

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com