This blog is about books, eBooks , my memories .

Sunday, May 24, 2015

چشم دل بگشا



صبح بخیر

« شخص فقط با قلب می تواند به درستی ببیند. آن چه اساسی است برای چشم قابل دیدن نیست.
                                                                     آنتوان دی سنت اگزوپری »

_______________________________________


Thursday

Daddy! Daddy! What do you think? The postman has just come with two letters.
1st. My story is accepted.  $50.
ALORS! I'm an AUTHOR.

2nd. A letter from the college secretary. I'm to have a scholarship for two years that will cover board and tuition. It was founded for 'marked proficiency in English with general excellency in other lines.' And I've won it! I applied for it before I left, but I didn't have an idea I'd get it, on account of my Freshman bad work in maths and Latin. But it seems I've made it up. I am awfully glad, Daddy, because now I won't be such a burden to you. The monthly allowance will be all I'll need, and maybe I can earn that with writing or tutoring or something.

I'm LONGING to go back and begin work.
Yours ever,
Jerusha Abbott,


Author of When the Sophomores Won the Game. For sale at all news stands, price ten cents.
اسم

sophomore دانشجوی سال دوم

فعل
tutor درس خصوصی دادن

پنج شنبه

بابا! بابا! حدس بزنید، پستچی همین حالا دو تا نامه برای من آورد


اول- داستانی را که برای مجله فرستاده بودم قبول شده است و 50 دلار .... بفرمایید، حالا دیگر اینجانب نویسنده شده ام


دوم- نامه ای از دبیرخانه ی دانشگاه دریافت کرده ام که در آن نوشته شده که کمک هزینه ی تحصیلی دو ساله قسمت من شده است. این مبلغ هزینه ی تحصیل و پانسیون را تأمین می کند


قرار بود کمک هزینه ی تحصیلی را به دانشجویی بدهند که در درس زبان انگلیسی بسیار عالی و در سایر درس ها دانشجوی خوبی باشد . حالا من این جایزه را به دست آورده ام

من پیش از اینکه به ییلاق بیایم درخواست را داده بودم، اما با مردودی در درس هندسه و لاتین هیچ انتظار نداشتم که موفق بشوم. سال اول مردود شده بودم. حالا بابا جان از این خبر خیلی خوشحال شدم، چون از این به بعد مزاحم شما نخواهم بود. همان پول تو جیبی برای من کافی است. شاید با درس دادن و داستان نویسی بتوانم آن پول را هم تأمین کنم
 
دلم برای دانشکده و شروع درس تنگ شده

ارادتمند همیشگی

جروشا آبوت


نویسنده ی داستان " هنگامی که سال دومی ها پیروز می شوند" محل فروش در تمام روزنامه فروشی ها ، قیمت ده سنت



_______________________________________



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com